درباره وبلاگ

بنام تويي كه همه دل ازتوست.وهمه دل با توست سلام به همه ي دوستاي گلم من ياسمين هستم 17 سالمه رشته ام علوم تجربي الانم تهران ساكنم هدفم ازساختن اين بلاگ پركردن اوقات تنهايمه عاشق فيلم تخيلي ام اميدوارم توبلاگم خيلي خيلي بهتون خوش بگذره زیبا ترین آغاز را با تو تجربه کردم پس تا زیباترین پایان با تو میمانم راستي نظرفراموش ش ش ش نشه ها * * * * * * * * * * * * * * عشق تو همچون افقي بي انتهاست قلب من خالي ز هر رنگ و رياست زندگي با آرزوها روبرست با تو بودن ازبرايم آرزوست
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مهتاب عشق و آدرس mahtab-e.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 24483
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نیما علامه

احمد سعیدی

عشق بی گناه

آرشیو کد آهنگ

دانلود همین آهنگ

مهتاب عشق
می نویسم برایت برای اولین و آخرین بار!
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 18:53 ::  نويسنده : یاسمین       



سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:11 ::  نويسنده : یاسمین       

 

 

کاش همــان کودکــي بودم که ديشب زير نور ستــاره


حرفهــايش را از نگاهش ميشد خــوانــد


اما اکنون اگر فريــاد هم بزنم کســي نمي شــنود...


دل خوش کرده ام که ســــکــــــوت کرده ام


زير نور ماه. در لحظه اي که کسي اينجا نيست،


ســــکــــوت شکست نيست، ســــکــــوت مادر فريادهاست...


و ســـکــــوت رنگ معصوميت هاست...


دنيا را ببين...


بچه بوديم از آسمان باران مي آمد،


بزرگ شده ايم از چشمهايمان مي آيد...


بچه بوديم، درد دل را با هزار ناله مي گفتيم،


و همه مي فهميدند،


بزرگ شده ايم، درد دل را به صد زبان مي گوييم،


اما هيچ کس نمي فهمد


حال من مانده ام و اين همه شــــب و ســـتــــاره


که همزبان تنهايي هايم شده اند زير نور مـــاه


کاش صدايي از ســـکـــوتم شنيده مي شد تا در اين خلوت زير باران


محتاج اين همه ستاره نبودم...


کاش پگاهي گرم انتظار دلم را مي کشيد


در این دنیای قاصـــدکی...

 



چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, :: 18:50 ::  نويسنده : یاسمین       

تنها

 

تنها که می‌شوم
           خاطره ها امانم را می بُرند
تنها که می‌شوم
          یادها گلویم را می‌فشارند
تنها که می‌شوم
           بغض می‌کنم و زار می‌زنم و نزار گم میشوم.
 ..............
تنها که بشوی
      خاطره ات می‌شوم
بغض که کنی
       یادم گلویت را می‌فشارد.
................
 آنگاه تو خواهی مُرد،چون من.
      شاید،
            من و تو، ما شویم در بی‌گاهی لامکان!!
 
 
 



سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, :: 20:53 ::  نويسنده : یاسمین       

دلم گرفته آسمون نمي تونم گريه كنم

 

        شكنجه ميشم از خودم نمي تونم گريه كنم

انگاري كوه غصه ها روي سينه ام اومده

         آخ داره باورم ميشه خنده به ما نيومده

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم

          تو روزگاربي كسي يه عمر كه در به درم

حتي صداي نفسم ، ميگه كه تو قفسم

         من باسه آتيش زدن يه كوله بار شب بسم

       دلم گرفته آسمون يك كم منو حوصله كن

مگو كه از اين روزگار يه خورده كمتر گله كن

              منو به بازي مي گيرند عقرب هاي ساعتم

منو تعقيب مي كنه لحظه به لحظه لعنتم

آهي زمين يه لحظه تو نفس نزن

نچرخ تا آروم بگيره يه آدم شكسته تن



19 دی 1389برچسب:, :: 18:19 ::  نويسنده : یاسمین       

 

ديگر عادت كرده ام كه نگاهت را در شب جستجو كنم.
حرفهايت را در سكوت زمزمه كنم و بوسه ات را به دروغ خاطره...
آه...
كه تو هزاران فرسنگ دوري ومن پر از حس توام.
در آسمان،در اين كوير،در خيالم به دنبال لبخند گم شده ات مي گردم.
كدام را باور كنم؟!
سردي صدا يا گرمي دستهايت را كه شعله مي كشيد به قلب ساده ام...
كدام يك به اين پر احساسي سبب بخشيده.
انگار صدايت در گوشم هنوز زمزمه ي يأس مي خواند و من عاشقترم.
انگار هنوز پر از حس خواهشم،كه بماني و بداني كه چقدر دوستت دارم.
بماني و ببيني كه از هر ثانيه خاطره اي خواهم ساخت،خاطره اي از دوست داشتن،از با هم بودن،از عشق...
بماني وبشنوي غزل هايي را كه براي چشمانت خواهم سرود.
.
.
.
بي تو
بي تو هر روزم آن طلوع شب تنهاييست.
تنها به اندازه ي يك نگاه، يك لبخند،يك بوسه،يك گذشت...فاصله داشتيم؛شايد.
و چه حيف كه تو دريا را نگريستي ومن دور شدنت را...



22 مهر 1389برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : یاسمین       

 

پاییز را دوست دارم...

بخاطر غریب و بی صدا آمدنش

بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش

بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش

بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش

 بخاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی

بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها

بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

 بخاطر شب های سرد و طولانی اش

بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام

بخاطر پیاده روی های شبانه ام

           بخاطر بغض های سنگین انتظار

بخاطر اشک های بی صدایم

بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام

بخاطر معصومیت کودکی ام

بخاطر نشاط نوجوانی ام

بخاطر تنهایی جوانی ام

بخاطر اولین نفس هایم

بخاطر اولین گریه هایم

بخاطر اولین خنده هایم

بخاطر دوباره متولد شدن

بخاطر رسیدن به نقطه شروع سفر

بخاطر یک سال دورتر شدن از آغاز راه

بخاطر یک سال نزدیک تر شدن به پایان راه

بخاطر غریبانه و بی صدا رفتنش

پاییز را دوست دارم، بخاطر خود پاییز

و من عاشقانه پاییز را دوست دارم...

 


 



24 شهريور 1389برچسب:, :: 18:22 ::  نويسنده : یاسمین       

انتظار

شش حرف و چهار نقطه

کلمه کوتاهيه

اما معنيش رو شايد

سالها طول بکشه تا بفهمي

تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره

که تجربه کردن هر کدومش

دل شير مي خواد

تنهايي

چشم براه بودن

غم

غصه

نا اميدي

شکنجه رو حي

دلتنگی

صبوری

اشک بیصدا

هق هق شبونه

افسردگي

پشيموني

بي خبري و دلواپسي

براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي

که خيلي راحت به زبون مياد

و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه

بايد زجر و سختي هايي رو تحمل کرد

تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد

 



9 شهريور 1389برچسب:, :: 17:9 ::  نويسنده : یاسمین       

می نویسم برایت برای اولین و آخرین بار!
برای کسی که روزی روزگاری،زمانی که کسی بود و دیگری نبود
در زیر این سقف کبود،
عاشقانه،
صادقانه و
کودکانه
دوستش داشتم!
از کسی که شبهای تارم را با روشنایی برق چشمانش روشن میکرد،
از کسی که در زمستان های سردم گرمای یادش یخ وجودم را آب میکرد،
از کسی که می توانست عمری در قلبم شور داشته باشد
و تا ابد
صاحب این قلب تکه تکه شده باشد!
برای تو که از تبار نوری،
از دسته ی غریب عشق
و مسافری که با کاروان دوستی به اعماق قلبم سفر کرد.
از کسی که در زمان تنهایی ام
با فکر کردن به او به جای تسکین آلام و درد های ملال آورم به ابر چشمانم اجازه ی باریدن می دادم.
ازکسی که بادبادک یادش همواره در آسمان فکرم مشغول پرسه زدن بود.
از کسی که در دفتر کوچکی که سنگ صبورم بود برایش گفتم
از دردهایم،
از خستگی هام،
از ضجه هایم
از...
بس است!
دیگر بس است
می خواهم و این توان را در خود می بینم
که می توانم با یادت خوش باشم
و چشم انتظارت باشم،انتظاری از جنس بلور و به شیرینی عسل
و نه به تلخی حقیقت!
می توانم بدون دلتنگی برایت به این زندگی ادامه دهم
و دلشاد باشم
چرا که همواره تو را دارم!
من که حتم دارم ، او کسی ست که راست ترین راست ها را به من گفته ست.
چون که بودنت برایم عادت و وجودت برایم جزئی از زندگیم شده است

 

 



2 شهريور 1389برچسب:, :: 18:1 ::  نويسنده : یاسمین       

 

برای تويی كه قلبت پـاك است...

برای تو می نویسم........

برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست...

برای تويی كه احساسم از آن وجود نازنين توست...

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...

برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...

برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ...

برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است....

برای تويی كه قلبت پـاك است...

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است..........

دوستت دارم تا ........!

نه...!

دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد

بی حد و مرز دوستت دارم

 

اينم يه جمله ي عارفانه

كسي راكه دوست داري غرورش بشكن ولي دلي راكه دوست داري به خاطرغرورت دلش نشكن

 



16 مرداد 1389برچسب:, :: 17:8 ::  نويسنده : یاسمین       

 

منو ببین

ایستاده ام

تنها  ...

پشت میله های خاطرات دیروز

این جا ...

انگشت هایم را می شمارم

یک  ...

دو  ...

سه ...

ودست های تو در هم فرو رفته اند

تو ...

غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی

که مهربا نی ات را ثابت کنی

ولی ...

ولی نفهمیدی که من

آن سوی خیابان

انتظارت را می کشم

تو بی وقفه فریاد کشیدی...

و من ...

دیگر آزارت نمی دهم

زین پس ...

قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم

مطمئن باش...

هنوز هم قافیه را به چشمان تو

می بازم ...

مطمئن باش  ...   !

من دیگر آزارت نمی دهم ..........................

 

 

                در پس نداشتن هم...

                                      معرفتی است

                                             که نصيب هر کس نمی گردد!!!!!!!!!



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد